سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرانِ راستین در میان مردم، از ثروتی که شخص از آن برخوردار شود و به ارث گذارد، بهترند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :0
کل بازدید :48713
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/7
10:5 ص
موسیقی


پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله چون روز دوشنبه، هبجدهم ربیع الاوّل، وارد مدینه منوّره گردید؛ خبر ورودش در بین تمامی اهل مدینه منتشر گردید. 


سلمان فارسی که در جستجوی حقیقت و دین مبین اسلام بود و یکی از یهودیان مدینه او را برای کشاورزی نخلستان خود خریداری کرده بود، چون خبر ورود پیامبر اسلام صلوات اللّه علیه را شنید طبقی از خرما تهیّه کرد و جلوی پیامبر و همراهانش آورد. 


پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله سؤال نمود: این ها چیست؟ سلمان گفت: صدقه خرماها است؛ چون تازه به این شهر وارد شده اید و غریب هستید، دوست داشتم با این صدقه از شما پذیرائی کنم. 


پیامبر خدا به همراهان خود فرمود: بسم الله بگوئید و بخورید؛ ولی خود حضرت از آن خرماها تناول ننمود. سلمان با انگشت اشاره کرد و با خود به فارسی گفت: این یک علامت؛ و سپس طبقی دیگر از خرما آورد و چون رسول خدا صلّی الله علیه و آله سؤال نمود که این ها چیست؟ گفت: چون دیدم از خرمایی که به عنوان صدقه آوردم، میل ننمودی، این ها را به عنوان هدیه به حضورتان آوردم. 


در این هنگام، حضرت به همراهان فرمود: بسم الله بگوئید و بخورید؛ و خودش نیز مشغول خوردن شد. همچنین سلمان با انگشت اشاره کرد و با خود به فارسی گفت: این دو علامت؛ و سپس اطراف حضرت رسول دور زد. 


پیامبر خدا پارچه ای را که بر دوش خود انداخته بود برداشت و چون سلمان، چشمش بر شانه‌ی راست به مُهر نبوّت و خال آن حضرت افتاد جلو آمد و آن را بوسید. 


رسول خدا صلّی الله علیه و آله سؤال نمود: تو کیستی؟ گفت: من مردی از اهالی فارس هستم که از شهر خود آمده ام... و تمام جریان خود را بازگو نمود؛ و چون اسلام آورد پیامبر اکرم صلوات الله علیه او را بشارت به سعادت و خوشبختی داد.

 

چهل داستان و چهل حدیث از رسول خدا(ص) / عبدالله صالحی


  
  

الف - حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
انگشترِ غیر نقره در دست نکنید، 
به درستی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
پاک (تمیز) نیست دستی که در آن انگشتر آهن باشد.
ب - امام رضا علیه السلام فرمود:
در وقت انگشتر بدست نمودن، بگو:
«اَللَّهُمَّ سَمِّنی بِسیماءِ الْاِیمانِ وَ اخْتِمْ لی بِخَیْرٍ وَ اجْعَلْ عاقِبَتی اِلی خَیْرٍ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْاَکْرَمُ»
(پروردگارا مرا نیکو و زیبا گردان، به علامت و نشانه ایمان،
و خیر برایم برگزین،
و عاقبتم را به سوی خیر قرار ده، 
به درستی که تو قدرتمندی و گرامی‏تری).
ج - امام رضا علیه السلام از امیرالمؤمنین‏ علیه السلام نقل کرد که:
روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای نماز بیرون آمد، در حالی که انگشتر عقیق یَمَنی در دست داشت، انگشتری از «جزع یمانی» به من داد و فرمود:
ای علی!! این انگشتر را در دست راست خود بگذار و با آن نماز بخوان که نماز با انگشتر «جزع یمانی» هفتاد برابر ثواب دارد. [1] .

پی نوشت ها: 
[1] حلیة المتّقین باب پنجم. 


  
  

حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
«خانه‏ای که در آن قرآن خوانده می‏شود، و یاد خدا در آن وجود دارد، برکت آن خانه بسیار می‏شود، و در آنجا فرشتگان حضور می‏یابند، و شیاطین دور می‏شوند و برای اهل آسمان روشنائی بخش است، چونان که ستارگان برای اهل زمین روشنی دارند.
در خانه‏ای که یاد خدا در آن نباشد و قرآن خوانده نشود، فرشتگان در آن راه ندارند و مرکز اجتماع شیاطین است.» [1] .
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام در خطبه 198 به ارزش‏ها و علوم گسترده موجود در قرآن اشاره فرمود که:
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ، وَسِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ، وَبَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ، وَمِنْهَاجاً لَا یُضِلُّ نَهْجُهُ، وَشُعَاعاً لَا یُظْلِمُ ضَوْؤُهُ، وَفُرْقَاناً لَا یُخْمَدُ بُرْهَانُهُ، وَتِبْیَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ، وَشِفَاءً لَا تُخْشَی أَسْقَامُهُ، وَعِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ، وَحَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ.
فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمَانِ وَبُحْبُوحَتُهُ، وَیَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَبُحُورُهُ، وَرِیَاضُ الْعَدْلِ وَغُدْرَانُهُ، وَأثَافِیُّ الْإِسْلَامِ وَبُنْیَانُهُ، وَأَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَغِیطَانُهُ. وَبَحْرٌ لَا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ، وَعُیُونٌ لَا یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ، وَمَنَاهِلُ لَا یَغِیضُهَا الْوَارِدُونَ، وَمَنَازِلُ لَا یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ، وَأَعْلَامٌ لَا یَعْمَی عَنْهَا السَّائِرُونَ، وَآکَامٌ لَا یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ.
جَعَلَهُ اللَّهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ، وَرَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءَ، وَمَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ، وَدَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ، وَنُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ، وَحَبْلاً وَثِیقاً عُرْوَتُهُ، وَمَعْقِلاً مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ، وَعِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ، وَسِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ، وَهُدًی لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ، وَعُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ، وَبُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَشَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ، وَفَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ، وَحَامِلاً لِمَنْ حَمَلَهُ، وَمَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ، وَآیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَجُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ، وَعِلْماً لِمَنْ وَعَی، وَحَدِیثاً لِمَنْ رَوَی، وَحُکْماً لِمَنْ قَضَی.
ارزش‏ها و ویژگی‏های قرآن
«سپس قرآن را بر او نازل فرمود. نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله‏ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهنده‏ای است که بیماریهای وحشت‏انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقّی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه‏های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمه‏های عدالت، و نهرهای جاری عدل است، پایه‏های اسلام و ستون‏های محکم آن است، نهرهای جاری زلال حقیقت، و سرزمینهای آن است، دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمه‏هایی است که آبش کمی ندارد، محل برداشت آبی است که هرچه از آن برگیرند کاهش نمی‏یابد، منزلهایی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد، و نشانه‏هایی است که روندگان از آن غفلت نمی‏کنند، کوهسار زیبایی است که از آن نمی‏گذرند.
خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است، قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد، نوری است که با آن تاریکی یافت نمی‏شود، ریسمانی است که رشته‏های آن محکم، پناهگاهی است که قلّه آن بلند، و توان و قدرتی است برای آن که قرآن را برگزیند، محل امنی است برای هرکس که آنجا وارد شود، راهنمایی است برای آن که از او پیروی کند، وسیله انجام وظیفه است برای آن که قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند، نجات دهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آن که آن را بکار گیرد، و نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد، سپر نگهدارنده است برای آن کس که با آن خود را بپوشناند، و دانش کسی است که آن را به خاطر بسپارد، و حدیث کسی است که از آن روایت کند، و فرمان کسی است که با آن قضاوت کند.» [2] .

پی نوشت ها: 
[1] حلیة المتّقین باب دوازدهم، فصل پنجم. 
[2] خطبه 25 : 198 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- تحف العقول‏ص 126: ابن شعبه حرانی(متوفای 380 ه)
2- اصول کافی ج2 ص49 ح1: کلینی (متوفای 328 ه)
3- ذیل الامالی ص171: ابو علی قالی (متوفای 356 ه)
4- قوت القلوب ج 1 ص 382: ابوطالب مکی (متوفای 382 ه)
5- حلیة الاولیاء ج 1 ص 74 و 75: ابو نعیم اصفهانی (متوفای 402 ه)
6- کتاب خصال ج 1 ص 108: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
7- منهاج البراعة ج 2 ص 294: ابن راوندی (متوفای 571 ه)
8- کتاب صفین ص 223: نصر بن مزاحم (متوفای 202 ه). 


  
  

در «نیایش» و «دعا» چون ارتباط روانی انسان با مرکز ومبدأ آفرینش است، باید روح دارای «شادابی» و «پذیرش» باشد.
یعنی اگر بین روان آدمی و نیایش، تناسب وجود داشته باشد، نیایش جایگاه شایسته خود را خواهد داشت.
آنگاه در جان آدمی أثر می‏گذارد، 
درمان می‏بخشد، 
روح را دگرگون می‏سازد.
شگفت آور آنکه در چهارده قرن قبل حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام به ارتباط عمیق روانشناسی و نیایش توجّه داشته و به روانشناسی نیایش، اشاره فرمود که:
إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ.
(دل‏ها را روی آوردن و نشاط، و پُشت کردن و فراری است، پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات وا دارید، و آنگاه که پُشت کرده بی‏نشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.) [1] .

پی نوشت ها: 
[1] حکمت 312 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که اسناد آن به این شرح است:
1- عقد الفرید ج 6 ص 279: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328ه)
2- اصول کافی ج1 ص48 ح1: کلینی (متوفای 328 ه)
3- دستور معالم الحکم ص 23: قاضی قضاعی (متوفای 454 ه)
4- ربیع الابرار ج1 ص23 ب1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
5- نهایة الارب ج 8 ص 181: نویری شافعی (متوفای 732 ه)
6- روضة الواعظین ص 414: ابن فتّال نیشابوری (متوفای 508ه)
7- غرر الحکم ص 113 : ج 2 ص 544: آمدی (متوفای 588 ه)
8- الحکمة الخالدة ص 112: ابن مسکویه (متوفای 421 ه). 


  
  

ابن عباس می‏گوید:
در یکی از روزهای جنگ صفّین، حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام را دیدم که به آسمان نگاه می‏کند.
پرسیدم: 
یا امیرالمؤمنین به آسمان زیاد نگاه دوخته‏اید؟
امام علی‏ علیه السلام فرمود:
نگاه می‏کنم که آیا ظهر شده ووقت نماز رسیده یا نه؟، که نماز بخوانم.
گفتم: هم اکنون در جنگ قرار داریم.
حضرت فرمود:
ما با شامیان بر سر اقامه نماز می‏جنگیم، چرا خود در اوّل وقت نماز نخوانیم؟ [1] .

پی نوشت ها: 
[1] خصال ج 1 ص 311. 


  
  

پس از پیروزی در جنگ جمل، وقتی حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام وارد شهر بصره شد، به مسجد جامع شهر بصره تشریف برده و دو رکعت نماز در آنجا خواند، سپس به سراغ کارهای مهمّ دیگر رفت. [1] .

پی نوشت ها: 
[1] تاریخ طبری ج 3 ص 543. 


  
  

امام علی‏ علیه السلام قبل از آغاز نبرد با خوارج، از اردوگاه «حروراء» گذشت، 
و در برابر خیمه «یزید بن قیس» یکی از رهبران صاحب نفوذ خوارج قرار گرفت، 
پیاده شد و دو رکعت نماز در آن صحرا خواند و سپس به نصیحت آنان پرداخت. [1] .

پی نوشت ها: 
[1] شرح ابن ابی الحدید ج 2 ص277. 


  
  

نماز با اشاره در میدان جنگ
فرهنگ ارزشمند «نماز» آنقدر والا و برتر است که در هیچ شرائطی نمی توان از آن چشم پوشید.
در شب آخر نبرد سرنوشت ساز صفّین به نام (لیلة الهریر) که از آغاز شب تا نیمه روز فردا مبارزه ادامه داشت، 
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام و اصحاب او در حالی که جنگ می‏کردند و غَرق در اسلحه بودند، نماز مغرب و عشاء و صبح را در حالت سواره و پیاده خواندند،
و رکوع و سجود را به صورت اشاره انجام می‏دادند. [1] .

پی نوشت ها: 
[1] تاریخ طبری ج 4 ص 32. 


  
  
   1   2   3   4   5   >>   >