سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نه در آسمان است که بر شما فرود آید و نه در زیر زمین تا برایتان بیرون آید؛ بلکه دانش در دلهایتان سرشته شده است . به آداب روحانیان متأدّب شوید تا برایتان آشکار گردد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :63
بازدید دیروز :0
کل بازدید :48752
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/7
12:6 ع
موسیقی

امام صادق(علیه‌السلام) حکایت فرمود:

روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین کوه‌هاى مکه قدم مى‌زد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مى‌کنى؟

گفت: من "هام" فرزند "هیثم" فرزند "قیس" فرزند "ابلیس" هستم .

حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟

گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کرده‌اى؟

پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام داده‌اى .

"هام" گفت: مدت‌ها است توبه کرده‌ام و توسط حضرت نوح(علیه‌السلام) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(علیه‌السلام)، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(علیه‌السلام) در جریان ریگ‌هاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) را در آتش بیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(علیه‌السلام) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، همچنین در زندان، مونس و همدم او بودم .

و نیز مدتى با حضرت موسى(علیه‌السلام) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(علیه‌السلام) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) برسان .

به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

پس یا رسول الله! سلام حضرت عیسى بر تو باد.

رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى، اى هام! چنانچه خواسته‌اى دارى، بگو؟

هام گفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفه‌ات باشند، چون که امّت‌هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند، و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم .

پیامبر اکرم به امام على(علیهماالسلام) فرمود: یا على! "هام" را تعلیم ده و با او مدارا کن .

هام اظهار داشت: یا رسول الله ! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.

حضرت فرمود: اى هام! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟

گفت: خلیفه آدم فرزندش "شیث" بود، خلیفه نوح، "سام"، خلیفه هود، "یوحنّا" پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم،" اسماعیل"، خلیفه اسماعیل، "اسحاق"، خلیفه موسى، "یوشع"، خلیفه عیسى، "شمعون"، و اینها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغب‌ترین آنها در آخرت بودند.

پیامبر خدا فرمود: در کتاب‌هاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرفى شده است؟ گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نام‌هاى دیگر او، حیدر است .

سپس "هام" بر حضرت على (علیه‌السلام) سلام کرد.

پس از آن حضرت على(علیه‌السلام) بعضى از سوره‌هاى قرآن را به "هام" نبیره شیطان تعلیم نمود.


برگرفته از خرایج راوندى، ج 2، ص 856- 858، ح 72/ بصائر الدّرجات، ص 121، ح 13.

دین و اندیشه تبیان، هدهدی