خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :8
کل بازدید :49342
تعداد کل یاداشته ها : 370
03/11/30
10:35 ع
موسیقی

ابوذر غفاری از سلمان فارسی که خداوند از هر دوی آنها خشنود باد پرسیدکه ای اباعبدالله معرفت امیرالمومنین به نورانیت چیست؟ (سلمان) گفت : ای جندب (نام ابوذر)! بیا برویم تا این را از خود آن حضرت بپرسیم. سپس به محل آن حضرت رفتیم و او را نیافتیم .

 

(ابوذر) گفت : پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت آمدند . حضرت فرمودند : چه امری شما را به اینجا کشانده است؟ ابوذر و سلمان گفتند : ای امیر مومنان به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیت سوال کنیم . حضرت فرمودند : آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی کننده نیستید. به جانم سوگند که آن معرفت بر هر مرد و زن مومن واجب است.

 

سپس حضرت – که درود خدا بر او باد- فرمود : هیچ کس ایمان را به حد کمال خویش نمی رساند تا آنکه مرا به عمق معرفتم بشناسد. پس آنگاه که مرا به این معرفت شناخت هر آینه خداوند قلب او را با ایمان آزموده , سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و عارفی روشن بین گردیده است. و هر کس که از شناخت آن کوتاهی نمود و به آن نرسید شک کننده و تردیدگر است. ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند : بلی یا امیر المومنین! حضرت فرمودند : معرفت من به نورانیت معرفت خداوند عزّ و جلّ است و معرفت خداوند عزّ و جلّ معرفت من به نورانیت است. و آن همان دین خالصی است که خداوند درباره آن فرمود : و امر نشدند مگر اینکه خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش و بندگی کنند و از بندگی غیر او روی برگردانند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست و استوار.

 

...ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند : بلی یا امیر مومنان ! آن حضرت – که سلام خدا بر وی باد – فرمود: من همان کسی هستم که نوح را به امر پروردگار در کشتی حمل کرد , من همان کسی هستم که به امر پروردگار یونس را از شکم ماهی بیرون آورد , من همان کسی هستم که به امر پروردگار موسی را از دریا عبور داد , من همان کسی هستم که به اذن پروردگار ابراهیم را از آتش بیرون آورد من همان کسی هستم که به اذن پروردگار نهرها را جاری ساخت و چشمه ها را شکافت و درختها را کاشت. منم عذاب روز " ظله " , منم آنکه از محل نزدیک ندا کرد که ثقلان ( جن و انس) آن را شنیدند و گروهی آن را فهمیدند. هر آینه من به هر گروهی از جباران و منافقان به زبان خودشان می شنوایانم. منم خضر دانای موسی و منم آموزگار سلیمان پسر داوود . منم ذوالقرنین و منم قدرت خدای عز و جل.

 

ای سلمان و ای جندب ! من محمدم و محمد من است. من از محمدم و محمد از من است خدای  تعالی می فرماید : " دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو برزخ و فاصله ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی کنند