چون ابوبکر مسند خلافت را از امیرالمؤمنین علیهالسلام غصب کرد، و در برابر فشار اعتراضات مردم به ویژه احتجاجات علی علیهالسلام قرار گرفت، در خانه خودش را به وی مردم بست، و سپس به مسجد آمد و خطاب به مردم گفت:
«اقیلونی اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم»
مرا رها کنید، مرا رها کنید، من برتر و افضل شما نیستم در حالی که علی علیهالسلام در میان شما است. [1] .
و در حدیثی از انس بن مالک آمده است که یک دانشمند یهودی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد مدینه شد، و چون از «وصی» پیامبر سؤال کرد، او را به حضور «ابوبکر» آوردهاند.
یهودی گفت: من سؤالاتی دارم که جز پیامبر و یا وصی او کس دیگر نمیتواند آنها را جواب گوید: ابوبکر گفت: هر چه میخواهی سؤال کن.
یهودی: مرا خبر ده از چیزی که برای خدا نیست، و از آنچه در نزد او نیست، و آنچه را که خدا آن را نمیداند!!
ابوبکر چون خود را مرد میدان ندید، فورا یهودی را متهم کرد و گفت: اینها سؤالات افراد بیدین است و آنگاه قصد کرد وی را تنبیه نماید.
ابنعباس خطاب به ابوبکر گفت: با مرد یهودی انصاف نکردید، یا جوابش را بگویید و یا به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام روید، زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که او را دعا کرد...
ابوبکر و یهودی و همراهان به خانه علی علیهالسلام آمده و سؤال یهودی را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود:
اما آنچه را که خدا نمیداند عقیده شما یهودیها است که میگوئید «عزیر فرزند خدا است» در حالی که او برای خویش فرزندی قائل نیست.
و در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است که نزد خدا اینها وجود ندارد.
و اما این که در سؤال سوم پرسیدهاید آن چیست که برای خدا نیست؟ آن شریک و همتا است که پروردگار عالم از آن مبرّا است.
چون یهودی این جوابها درست را شنید، زبان به اظهار «شهادت» گشوده و گفت:
«اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسولالله، واشهد انک وصی رسولالله» در حالی که ابوبکر و مسلمانان حاضر این صحنه را تماشا میکردند، با شادی و خوشحالی زبان به تحسین علی علیهالسلام گشودند و بالاتفاق گفتند:
«یا علی! یا مفرج الکرب!» ای علی! ای مرد بزرگواری که غمها و غصهها را از ما برطرف کردی! [2] .
و بدین طریق عظمت علمی و فضیلت وی را بر خود تأیید کردند. [3] .
پی نوشت ها:
[1] حق الیقین شبر ج1 ص180 و با تفاوت الفاظ مختصر کنزالعمال ج5 ص631 ش14112 و ص607 ش14073 و ص600 ش 14064 الامامة والسیاسة دینوری ج1 ص 14 تاریخ طبری ج2 ص450 و460 شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج17 ص155 و156 و ج6 ص20.
[2] المجتبی لا بن درید ص35 به نقل از الغدیر ج7 ص 178 مناقب ابنشهر آشوب ج2 صلی الله علیه و آله 257.
[3] نقل از آفتاب، ولایت ص 212-211.