سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده در دل شب با مولای خود خلوت کند و به مناجات پردازد، [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :188
بازدید دیروز :0
کل بازدید :48877
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/7
6:1 ع
موسیقی

ابن‏قتیبه دینوری گوید: علی- کرم اللّه وجهه- فاطمه دختر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را شبها بر چهارپایی می‏نشاند و در مجالس انصار می‏برد و فاطمه از آنان یاری می‏طلبید و آنان می‏گفتند: ای دختر رسول خدا، بیعت ما با این مردم انجام گرفته است و اگر همسر و پسرعموی تو پیش از ابوبکر سبقت می‏جست و از ما بیعت می‏خواست ما از او رویگردان نبودیم؛ و علی علیه‏السلام می‏فرمود: آیا می‏بایست رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را در خانه می‏نهادم و دفن نکرده بیرون می‏آمدم و با مردم بر سر قدرت او نزاع می‏کردم؟ و فاطمه می‏گفت: ابوالحسن کاری نکرده مگر همان را که شایسته او بوده است و امت هم کاری کردند که خداوند حسابگر و بازخواست کننده آنهاست. [1] .
و نیز پس از ذکر بیعت نکردن علی علیه‏السلام گوید: پس دومی نزد اولی آمده، گفت: آیا این مرد را که از بیعت با تو سر باز زده به بیعت وا نمی‏داری؟ وی به غلام خود قنفذ گفت: برو علی را نزد من فرا خوان، وی نزد علی رفت، علی به او فرمود: کارت چیست؟ گفت: خلیفه رسول خدا تو را فرا می‏خواند. علی فرمود: چه زود بر رسول خدا دروغ بستید! قنفذ بازگشت و پیام را رساند. وی مدتی گریست، اما دومی بار دوم گفت: به این مردی که از بیعت با تو سر باز زده مهلت نده و او را به بیعت وادار. اولی به قنفذ گفت: نزد او باز گرد و بگو: خلیفه رسول خدا تو را برای بیعت فرا می‏خواند.
قنفذ بازگشت و مأموریت خود را اجرا کرد، علی علیه‏السلام فریاد زد: سبحان الله! او مدعی مقامی شده که حق او نیست. قنفذ بازگشت و پیام را رساند. باز اولی مدتی گریست، سپس دومی برخاست و به همراه گروهی به در خانه فاطمه رفتند،در زدند، چون فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: ای پدر، رسول خدا، ما چه رنجها که پس از تو از دومی و اولی دیدیم! [2] .

پی نوشت ها: 
[1] الامامة و السیاسة 19:1. 
[2] نقل از امام علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام، ص 785 -884.