سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت در طبیعتهای فاسد، سودی نمی بخشد. [امام هادی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :123
بازدید دیروز :0
کل بازدید :48812
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/7
2:6 ع
موسیقی

خندیدن و خنداندن درست و دور از رفتارها و الفاظ زشت مانعی ندارد.
فرق است بین دروغ گفتن، مسخره کردن، بازی کردن با آبروی مردم، و فروتن و متواضع بودن.
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام مردی بذله گو نبود، امّا لبخند بر لبان مبارکش بود، و در برخورد با کوچک و بزرگ شاد و دارای چهره‏ای شاداب و خندان بود. 
الف - رسول گرامی اسلام‏ صلی الله علیه وآله وسلم نیز در فرصت‏های مناسب اصحاب و یاران خود را می‏خنداند و آنها را شاداب و سرحال نگه می‏داشت. 
به پیرزنی فرمود:
چرا تلاش می‏کنی، پیر زنها به بهشت نمی‏روند.
آن زن ناراحت شد و گفت:
یا رسول اللَّه من به بهشت نمی‏روم؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در حالی که می‏خندید، فرمود:
همه جوان شده و وارد بهشت می‏گردند.
ب - روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با امام علی‏ علیه السلام در مجلسی خرما تناول می‏فرمود، و هسته‏های خرما را مقابل علی‏ علیه السلام می‏گذاشت، بگونه‏ای که اگر کسی وارد می‏شد فکر می‏کرد همه خرماها را علی‏ علیه السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است.
آنگاه خطاب به علی‏ علیه السلام فرمود:
شما زیاد خرما خورده‏اید؟.
حضرت جواب داد:
آنکس زیادتر خورده که خرما را با هسته آن تناول کرد؟
که لبخند بر لبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقش بست. [1] .
ج - امام علی‏ علیه السلام همواره از شوخی‏های زشت و بی‏معنا پرهیز می‏کرد و عمروعاص را در پخش اینگونه شایعات مورد نکوهش قرار داد که در خطبه 84 مرز میان شوخی‏های ناروا و روا را روشن کرد که فرمود:
عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ! یَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِیَّ دُعَابَةً، وَأَنِّی امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ:
أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً، وَنَطَقَ آثِماً. 
أَمَا - وَشَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ - إِنَّهُ لَیَقُولُ فَیَکْذِبُ، وَیَعِدُ فَیُخْلِفُ، وَیُسْأَلُ فَیَبْخَلُ، وَیَسْأَلُ فَیُلْحِفُ، وَیَخُونُ الْعَهْدَ، وَیَقْطَعُ الْإِلَّ؛ فَإِذَا کَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَیُّ زَاجِرٍ وَآمِرٍ هُوَ! مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّیُوفُ مَآخِذَهَا، فَإِذَا کَانَ ذلِکَ کَانَ أَکْبَرُ مَکِیدَتِهِ أَنْ یَمْنَحَ الْقِرْمَ سُبَّتَهُ.
أَمَا وَاللَّهِ اِنِّی لََیمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ، وَإِنَّهُ لََیمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَانُ الْآخِرَةِ، إِنَّهُ لَمْ یُبَایِعْ مُعَاوِیَةَ حَتَّی شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ أَتِیَّةً، وَیَرْضَخَ لَهُ عَلی تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَةً.
«شگفتا از عمروعاص پسر نابغه! [2] میان مردم شام گفت که من اهل شوخی و خوشگذرانی بوده، و عمر بیهوده می‏گذرانم!! حرفی از روی باطل گفت و گناه در میان شامیان انتشار داد.
مردم آگاه باشید! بدترین گفتار دروغ است، عمروعاص سخن می‏گوید، پس دروغ می‏بندد، وعده می‏دهد و خلاف آن مرتکب می‏شود، درخواست می‏کند و اصرار می‏ورزد، 
امّا اگر چیزی از او بخواهند، بخل می‏ورزد، به پیمان خیانت می‏کند، و پیوند خویشاوندی را قطع می‏نماید، پیش از آغاز نبرد در هیاهو و امر و نهی بی‏مانند است تا آنجا که دست‏ها به‏سوی قبضه شمشیرها نرود. 
امّا در آغاز نبرد، و برهنه شدن شمشیرها، بزرگ ترین نیرنگ او این است که عورت خویش آشکار کرده، فرار نماید. [3] .
آگاه باشید! بخدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می‏دارد، ولی عمروعاص را فراموشی آخرت از سخن حق بازداشته است، با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد، و در برابر ترک دین خویش، رشوه‏ای تسلیم او کند.» [4] .
سپس در حکمت 450 ره‏آورد شوخی‏های ناروا را تذکّر می‏دهد که:
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.
«هیچ کس شوخی بیجا نکند، جز آن که مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.» [5] .
د - روزی خلیفه اوّل و دوّم در دو طرفِ امام علی‏ علیه السلام راه می‏رفتند، چون قدّ آن دو، کمی بلندتر از آن حضرت بود، خلیفه دوّم جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت فرمود:
اَنْتَ فی بَیْنِنَا کَنُونِ «لَنَا»
«علی، تو در میان ما، مثلِ حرفِ «نون» در «لَنَا» هستی.»
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام بلافاصله و بدون مهلت پاسخ داد که:
اِنْ لَمْ اَکُنْ اَنَا اَنْتُمْ «لا»
«اگر من در میان شما نباشم، شما می‏شوید «لا».»
یعنی اگر من نباشم، شما چیزی نیستید، چون «لا» یعنی «هیچ».

پی نوشت ها: 
[1] شرح نهج‏البلاغه خوئی ج6 ص94. 
[2] زنِ معروفه. 
[3] عمرو عاص در این فکر بود که در میدان صفّین روزی خودی نشان دهد، تا آن که سوارِ نقاب‏داری از سپاه امام علی‏علیه السلام به میدان آمد، عمرو فکر کرد که حریف او می‏شود، با شجاعت در مقابل نقاب‏دار ایستاد و گَرد و خاک کرد، وقتی حمله آغاز شد دانست که آن نقاب دار، علی‏علیه السلام است، درمانده شد چه کند؟ مقاومت کند کشته می‏شود، فرار کند آبرویش می‏رود، هنوز انتخاب نکرده بود که حمله امام به او مهلت نداد از روی اسب سرنگون شد، مرگ را با چشم خود دید، ناگاه زشت‏ترین حیله را بکار گرفت، که عورت خود را آشکار کرد، و امام او را در پستی و رسوائیش واگذارد، عمرو عاص با کمال ذلّت فرار کرد، و در میان دو لشگر آن روز، و در پیشگاه تاریخ تا روز قیامت خود را آبرو برد. 
[4] خطبه 84 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی. 
[5] حکمت 450 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی.