سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبها به واجبها زیان رساند ، مستحبها را واگذارید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :201
بازدید دیروز :0
کل بازدید :48890
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/7
7:15 ع
موسیقی

با اثبات اصالت روح و روان، 
و حالات گوناگون آن، 
و شناخت انواع بیماری‏های روانی،
و کشف شیوه‏های درمان، 
همه متفّکران به این نتیجه رسیده‏اند که تفریحات سالم، و شادی‏ها برای تقویت روح آدمی یک ضرورت است.
خندیدن و خنداندن
شادی کردن و شادی آفریدن
دلشاد و مسرور بودن
بشّاش و خنده رو بودن 
لبخند بر لب داشتن
همه اینها به عنوان یک «ضرورت» در زندگی انسان نقش تعیین کننده دارد.
در اینجا دو طرز تفکر مطرح است.
گروهی اعتقاد دارند که شادی و شادمانی مطلق است، با هر وسیله‏ای، با هر ابزار و شیوه‏ای، می‏توان به شادی و شادمانی دست یافت.
و هرکاری مجاز است.
هر نوع ترانه و رقصی رواست.
هرگونه گفتن و خندیدن درست است.
از این رو به انواع مسکرات، انواع مواد اعتیاد آور، انواع رقص و آوازها، انواع قصّه‏ها و قصّه‏پردازی‏ها روی می‏آورند،
و به انواع آفات روانی دچار می‏گردند، و به جای رفع نیازهای روانی، دچار انواع بیماری‏های روانی می‏شوند،
و آنگاه در تداوم لذّت جوئی‏های بی حد و مرز به قتل و آدمی کشی، به فساد و فحشا، به ابتذال و مسخ ارزش‏ها و خودکشی و خودآزاری و دیگر آزاری مبتلا می‏شوند،
که بسیاری از بزهکاری‏ها و جرائم به شادی‏های بی‏حدّ و مرز باز می‏گردد،
مردم را مسخره می‏کنند تا بخندند.
آبروی دیگران را می‏برند تا شادی کنند.
دیگران را زجر و شکنجه می‏دهند تا خود شاد باشند.
و گروهی دیگر شادی و تفریحات را قانونمند می‏دانند، و در مرز حلال و «بایدها» تفسیر می‏کنند،
هرنوع شادی و تفریحی را مجاز نمی‏شمارند،
و در یک کلمه، «تفریحات سالم» را باور دارند.
تا مرز حرمت و آبروی دیگران محفوظ بماند.
تا شادی و خنده و تفریحات ما به دیگران صدمه‏ای، ضربه‏ای، وارد نسازد.
خنده و شادی و لذّت‏ها خوب است امّا نه با آزار و اذیّت دیگران.
شادمانی خوب است نه با زیر پا گذاشتن قوانین و مقرّرات اجتماعی و الهی، 
چنانکه اگر آزادی قانونمند نباشد، هدفدار نباشد می‏تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، 
شادی‏ها و تفریحات نیز اینگونه‏اند.
باید ارزیابی کرد که کدام نوع شادی ضرورت دارد؟
کدام تفریح سالم و کدام ناسالم است؟
کدام خنده روا و کدام نارواست؟
کدام لذّت صحیح و کدامین دروغین است؟
امام علی‏ علیه السلام تلاش داشت تا یتیمان را بخنداند، 
بسیاری، نیازها و نیازمندی‏های یتیمان را از دیدگاه امور مادّی می‏نگرند، 
که باید دارای مسکن و همسر و لباس و تغذیه مناسب شوند،
امّا امام علی‏ علیه السلام به همان اندازه‏ای که به احتیاجات مادّی و جسمی یتیمان فکر می‏کرد، به رفع نیازها و کمبودهای روانی آنها نیز می‏اندیشید،
که دچار عقده‏های روانی، یا کمبودهای عاطفی نگردند.
در رابطه با یتیمان، تنها غذا برای آنها نمی‏برد، بلکه با دست خود غذا در دهانشان می‏گذارد تا شیرینی گرفتنِ غذا از دست پدر را بچشند.
یتیمان را دور خود جمع می‏کرد، 
و با انواع بازی‏ها، و صدای تقلیدی گوسفند آنها را می‏خنداند.
وقتی یتیمان را به منزل می‏آورد، و می‏خواست به آنها عسل بخوراند، انگشتان خود را می‏شست، و با انگشتان خود عسل در دهان یتیمان می‏گذارد که دو نوع شیرینی را بچشند:
شیرینی عسل
و شیرینی از دست پدر گرفتن
گرچه افراد ناآگاه به امام علی‏ علیه السلام اعتراض می‏کردند، که این کارها در شأن شما نیست.
امّا امام علی‏ علیه السلام به نکات ظریفی توجه داشت که امروز در علم روانشناسی، و روانشناسی کودک، و روانشناسی تربیتی، بسیار مورد توجّه است.
روانشناسان می‏گویند:
علل بزهکاری فرزندانی که پدر یا مادر را از دست دادند کمبود «عاطفه» است.
امام علی‏ علیه السلام آنقدر به یتیمان توجّه داشت، و با آنها مهربانی می‏کرد که دیگران می‏گفتند:
لوددْتُ اِنّی کُنْتُ یتیماً
(ای کاش منهم یک یتیم بودم) [1] .
پس باید شادی‏ها و تفریحات را چونان آزادی قانونمند کرد، و در مرزهای احکام الهی قرار داد.
امام علی‏ علیه السلام در حکمت 257 سفارش می‏کند که:
سعی کنید تا دل‏ها را شادمان سازید، شادی‏ها را به خانه‏ها ببرید که فرمود:
یَا کُمَیْلُ، مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ، وَیُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ. فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَخَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً. 
فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَی إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّی یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ.
«ای کمیل! خانواده‏ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شب‏ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند، سوگند به خدایی که تمام صداها را می‏شنود، هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند.» [2] .
آنگاه به اعتدال و میانه روی در شادی‏ها اشاره کرده نسبت به خنده‏های
انسان پرهیزکار در خطبه 26:193 می‏فرماید:
وَاِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ
«اگر می‏خندد، صدای او به خنده بلند نمی‏شود»
یعنی خنده هایی با صداهای بلند ناپسند است که قهقهه، به عربده تبدیل شود.
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام خنده و شادی را در حیوانات نیز مطرح می‏فرماید که، از نظر روانشناسی حیوانی، مهمّ و یک ضرورت می‏باشد.
در شرحِ حالِ طاووس در خطبه 15:165 شادی و سرور و خنده طاووس را مطرح می‏فرماید که:
یَمْشِی مَشْیَ الْمَرِحِ الُْمخْتَالِ، وَیَتَصَفَّحُ ذَنَبَهُ وَجَنَاحَیْهِ، فَیُقَهْقِهُ ضَاحِکاً لِجَمَالِ سِرْبَالِهِ، وَأَصَابِیغِ وِشَاحِهِ؛ فَإِذَا رَمَی بِبَصَرِهِ إِلَی قَوَائِمِهِ زَقَا مُعْوِلاً بِصَوْتٍ یَکَادُ یُبِینُ عَنِ اسْتِغَاثَتِهِ، وَیَشْهَدُ بِصَادِقِ تَوَجُّعِهِ، لِأَنَّ قَوَائِمَهُ حُمْشٌ کَقَوَائِمِ الدِّیَکَةِ الْخِلَاسِیَّةِ. وَقَدْ نَجَمَتْ مِنْ ظُنْبُوبِ سَاقِهِ صِیصِیَةٌ خَفِیَّةٌ.
«طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می‏رود، دم و بال‏های زیبایش را برانداز می‏کند، پس با توجّه به زیبایی جامه و رنگ‏های گوناگون پروبالش قهقهه سر می‏دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می‏افتد، بانگی برآورد که گویا گریان است، فریاد می‏زند گویا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سو ساق پایش ناخنی مخفی روییده است.» [3] .
بنابراین اصلِ «تفریحات سالم» و «شادمانی» برای روح آدمی یک ضرورت است. 
مهمّ آن است که در فرهنگ کاربُردی امّت اسلامی درست تفسیر شود،
و جایگاه ارزشی خود را بازیابد.

پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار ج 41 ص 49. 
[2] حکمت 257 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- غرر الحکم ص 314 : ج 3 ص 311: آمدی (متوفای 588 ه)
2- کتاب مستطرف ج 1 ص 114: ابشیهی (متوفای 580 ه)
3- ربیع الابرار ج3 ص194 ح140 ب43: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
4- منهاج البراعة ج 3 ص 347: ابن راوندی (متوفای 573 ه). 
[3] خطبه 15:165 نهج‏البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- ربیع الابرار ج 1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
2- کتاب النهایة ج 1 ص 27 و ج 3 ص 304: ابن أثیر شافعی (متوفای 606 ه)
3- کتاب‏النهایة ج2 ص140 و ج 4 ص 191: ابن أثیر شافعی (متوفای 606 ه)
4- منهاج البراعة ج 2 ص 133: ابن راوندی (متوفای 573 ه)
5- شرح نهج‏البلاغه ج 9 ص 266: ابن ابی الحدید معتزلی (متوفای 656 ه)
6- مجمع الامثال ج 2 ص 12: میدانی (متوفای 518 ه).