روزی یکی از دوستان امام حلوائی تهیّه کرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرماید.
امام علی علیه السلام فرمود:
مناسبت آن کدام است؟
جواب داد:
امروز نوروز است. (روز عید است)
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از آن حلوا میل فرمود و خندید و چنین شوخی کرد که:
اگر میتوانی همه روز را نوروز قرار ده!! [1] .
اینکه در نهجالبلاغه در خطبه 224 نقل فرمود که شخصی برای امام علی علیه السلام حلوا آورد و حضرت نپذیرفت، و فرمود:
وَأَعْجَبُ مِنْ ذلِکَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِی وِعَائِهَا، وَمَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، کَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّةٍ أَوْ قَیْئِهَا،
فَقُلْتُ: أَصِلَةٌ، أَمْ زَکَاةٌ، أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ!
فَقَالَ: لَا ذَا وَلَا ذَاکَ، وَلکِنَّهَا هَدِیَّةٌ.
فَقُلْتُ: هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ! أَعَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیْتَنِی لَتَخْدَعَنِی؟ أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟
وَاللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا، عَلَی أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ، وَإِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا.
مَا لِعَلِیٍّ وَلِنَعِیمٍ یَفْنَی، وَلَذَّةٍ لَا تَبْقَی! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ، وَقُبْحِ الزَّلَلِ. وَبِهِ نَسْتَعِینُ.
«و از این حادثه شگفتآورتر اینکه شب هنگام کسی به دیدار ما آمد [2] و ظرفی سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود که از آن تنفّر داشتم، گویا آن را با آب دهان مار سمّی، یا قی کرده آن مخلوط کردند، به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله حرام است.
گفت نه، نه زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است.
گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند، آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان میگویی؟
بخدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوای را از مورچهای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد، و همانا این دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملخ پَستتر است.
علی را با نعمتهای فناپذیر، و لذّتهای ناپایدار چه کار؟!!
بخدا پناه میبریم از خفتن عقل، و زشتی لغزشها، و از او یاری میجوییم.» [3] .
در آنجا «اشعث بن قیس» چون فردا در دادگاه برای مسئلهای میبایست محاکمه شود، شب هنگام حلوا را به بهانه هدیه بُرد تا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خیال واهی خود جذب کند که آن حضرت نپذیرفت و هدیه او را ردّ کرد.
نه اینکه حضرت غذائی نمیخورد یا هدیه و دعوت دوستان را ردّ میکرد.
گرچه امام علی علیه السلام نسبت به قبول هدایا احتیاط میکرد و هدایای مردم مدائن را در سر راه صفّین نپذیرفت و فرمود:
هرچه به سپاهیان یا اسبان ما میدهند، باید قیمت عادلانه را بگیرند.
از حضرت پرسیدند:
برخی از مردم مدائن با بعضی از سربازان خویشاوند میباشند که برای آنها هدایایی آوردهاند.
امام علی علیه السلام فرمود:
مانعی ندارد.
امیرالمؤمنین علیه السلام به کارگزاران نظام هشدار میدهد که از راه پذیرش هدایا به رشوه خواری مبتلا نگردند و یکی از دغدغههای آن حضرت یکی دانستن هدیه و رشوه بود، که در خطبه 156 فرمود:
«یَا عَلِیُّ، إِنَّ أُمَّتِی سَیُفْتَنُونَ مِنْ بَعْدِی»
فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَلَیْسَ قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ حَیْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ، وَحِیزَتْ عَنِّی الشَّهَادَةُ، فَشَقَّ ذلِکَ عَلَیَّ، فَقُلْتَ لِی:
«أَبْشِرْ، فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِکَ؟»
فَقَالَ لِی: «إِنَّ ذلِکَ لَکَذلِکَ، فَکَیْفَ صَبْرُکَ إِذَنْ؟»
فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَیْسَ هذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ، وَلکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَی وَالشُّکْرِ. وَقَالَ:
«یَا عَلِیُّ، إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَیَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ، وَیَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَیَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَیَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ، وَالْأَهْوَاءِ السَّاهِیَةِ، فَیَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ، وَالسُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ، وَالرِّبَا بِالْبَیْعِ»
قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَبِأَیِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذلِکَ؟ أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ، أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟
فَقَالَ:
«بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ».
«ای علی! پس ازمن امّت اسلامی به فتنه و آزمون دچار میگردند.
گفتم:
ای رسول خدا مگر جز این است که در روز «اُحُد» که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند، و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی، ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد.
پیامبر صلی الله علیه وآله به من فرمود:
(همانا این بشارت تحقّق میپذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟)
گفتم:
ای رسول خدا صلی الله علیه وآله چنین موردی جای صبر و شکیبایی نیست بلکه جای مژده شنیدن و شکرگذاری است.
و پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
(ای علی! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش میشوند، و در دینداری بر خدا منّت میگذارند، با این حال انتظار رحمت او را دارند، و از قدرت و خشم خدا، خود را ایمن میپندارند، حرام خدا را با شبهات دروغین، و هوسهای غفلتزا، حلال میکنند، «شراب» را به بهانه اینکه «آب انگور» است و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که «نوعی معامله» است حلال میشمارند).
گفتم:
ای رسول خدا، در آن زمان مردم را در چه پایهای بدانم؟
آیا در پایه ارتداد؟
یا فتنه و آزمایش؟
پاسخ فرمود:
(در پایهای از فتنه و آزمایش) [4] .
پی نوشت ها:
[1] شرح ابنابیالحدید ج11 ص274.
[2] نوشتند که اشعث بن قیس بود.
[3] خطبه 224 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتابأمالی ص496 و497 مجلس90 ح70: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
2- تذکرة الخواص ص143: ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه)
3- ربیعالابرار ص230 وج3 ص319 ح61 ب48: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
4- کتاب مناقب ج 2 ص 109: ابن شهر آشوب (متوفای 588 ه)
5- کتاب اربعین ص377 تا380: مجلسی (متوفای 1110 ه)
6- منهاج البراعة ج 2 ص 390: ابن راوندی (متوفای 573 ه).
[4] خطبه 14:156 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی.