از امام صادق علیهالسلام چنین روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنی هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنی هاشم، دودی که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد؛ تا آن که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا، پیوسته اشک بر چشم داشته ایم».
حزن امام سجاد علیهالسلام بر آن حضرت، به صورتی بود که دوران زندگی او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت، بر مصایب سیدالشهدا علیهالسلام بود و آن چه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود؛ تا آن جا که وقتی آب می آوردند تا حضرت میل کند، اشک وی جاری می شد و می فرمود: «چگونه بیاشامم؛ در حالی که پسر پیامبر را تشنه کشتند»؟(1) همچنین می فرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه علیهاسلام را به یاد می آورم، گریه ام می گیرد».(2)
امام صادق علیهالسلام به زراره فرمود: «جدم علی بن الحسین علیهالسلام هرگاه حسین بن علی علیهالسلام را به یاد می آورد، آن قدر اشک می ریخت که محاسن شریفش پر از اشک می شد و بر گریه او، حاضران گریه می کردند».(3)
امام باقر علیهالسلام در روز عاشورا، برای امام حسین علیهالسلام مجلس عزا برپا می کرد و بر مصایب آن حضرت، گریه می کرد. در یکی از مجالس عزا، با حضور امام باقر علیهالسلام، کمیت شعر می خواند؛ وقتی به این جا رسید که «قتیل بالطف ...»، امام باقر علیهالسلام گریه زیادی کرده، فرمود «ای کمیت! اگر سرمایه ای داشتم، در پاداش این شعرت، به تو می بخشیدم؛ اما پاداش تو، همان دعایی است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره حسان بن ثابت فرمود که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت، مورد تأیید روح القدس خواهی بود».(4)
امام کاظم علیهالسلام می فرماید: «چون ماه محرم فرا می رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان و اشک بر گونه اش جاری میشد تا آن که روز دهم محرم فرا می رسید. در این روز، مصیبت و اندوه امام، به نهایت می رسید. او پیوسته می گریست و می فرمود: امروز، روزی است که جدم حسین بن علی علیهالسلام به شهادت رسید».(5)
از امام رضا علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید و این وضع، ادامه داشت تا روز عاشورا. در این روز، پدرم را اندوه، حزن و مصیبت فرا می گرفت؛ می گریست و می گفت: در چنین روزی، حسین علیهالسلام را کشتند».(6)
گریه امام رضا علیهالسلام در حدی بود که فرمود: «همانا روز مصیبت امام حسین علیهالسلام پلک چشمان مرا مجروح نموده، اشک مرا جاری ساخته است».(7) روزی دعبل، خدمت حضرت رضا علیهالسلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: «ای دِعبل! کسی که بر مصایب جدم حسین علیهالسلام گریه کند، خداوند گناهان او را می آمرزد». آن گاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده ای زد تا بر مصایب امام حسین علیهالسلام اشک بریزد؛ سپس به دعبل فرمود: «برای امام حسین علیهالسلام مرثیه بخوان که تا زنده ای، تو یاریگر و ستاینده ما هستی. تا قدرت داری، از یاری ما کوتاهی مکن». دعبل، در حالتی که اشک از چشمانش می ریخت، اشعاری در رثای امام حسین علیهالسلام خواند و صدای گریه امام رضا علیهالسلام و اهل بیت آن حضرت بلند شد.(8)
بنابر روایات، امام زمان علیهالسلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدش گریه می کند. آن حضرت، خطاب به جد بزرگوارش سیدالشهدا علیهالسلام می فرماید: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو دور ماندم و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون، هر صبح و شام بر شما اشک می ریزم و به جای اشک، در مصیبت شما، خون از دیده می بارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا می کشم».(9)
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 145.
2. صدوق، خصال، ج 1، ص 131.
3. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
4. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 713.
5. امام حسن و امام حسین، ص 143.
6. حسین، نفس مطمئنه، ص 56.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 284.
8. همان، ج 45، ص 257.
9. همان، ج 101، ص 320.