حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نمازهای روزانه را در وقت خود میخواند.
و برای نوافل و مستحبّات اهمیّت فراوان قائل بود،
و نماز شب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هرگز ترک نمیشد،
زیرا که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنید:
صَلوة اللَّیْلِ نُورٌ
(نماز شب نور است)
ابن الکَوّاء نقل میکند:
حتّی در «لیلة الهریر» که کوفیان و شامیان از آغاز شب تا صبح میجنگیدند،
در آن شب نیز نمازِ شبِ امام علی علیه السلام ترک نگردید. [1] .
نوف بکّالی، نسبت به حالات شبانه و نماز شب آن حضرت نقل میکند:
یَا نَوْفُ، طُوبَی لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا، الرَّاغِبِینَ فِی الْآخِرَةِ، أُولئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِیباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَی مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ.
یَا نَوْفُ، إِنَّ دَاوُودَ علیه السلام قَامَ فِی مِثْلِ هذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ: إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً، أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ (وهی الطنبور) أَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ.
(در یکی از شبها حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که برای عبادت از بستر بر خواست، و نگاهی به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابی! یا بیدار؟ گفتم بیدارم، امام علی علیه السلام فرمود:)
(ای نوف! خوشا به حال آنان که از دنیای حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند،
آنان مردمی هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زیرین، و دعا را لباس رویین خود قرار دادند، سپس دنیا را همانند عیسی مسیح علیه السلام وا نهادند.
ای نوف! همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتی از شب برمیخواست، و میگفت:
«این ساعتی است که دعای هر بندهای به اجابت میرسد، جز باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل».) [2] .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در وصفِ شبِ پرهیزکاران، و نمازِ شب آنان فرمود:
أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَیَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ.
فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةً فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً، وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً، وَظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ.
وَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَشَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ، فَهُمْ حَانُونَ عَلَی أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَأَکُفِّهِمْ وَرُکَبِهِمْ، وَأَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ.
«پرهیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه میخوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را مییابند، وقتی به آیهای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان میبرند که نعمتهای بهشت در برابر دیدگانشان قرار دارد،
و هرگاه به آیهای میرسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن میسپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعلههای آتش، در گوششان طنین افکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادی خود از آتش جهنّم را میطلبند.» [3] .
پی نوشت ها:
[1] حلیة الابرار ج 1 ص 320.
[2] حکمت 104 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب خصال ج1 ص337 ح40 باب الستّه: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
2- اکمال الدین: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
3- مروج الذهب ج4 ص106: مسعودی (متوفای 346 ه)
4- حلیة الاولیاء ج 6 ص 53: ابونعیم اصفهانی(متوفای 402 ه)
5- تاریخ بغداد ج 7 ص162 ح3608: خطیب بغدادی شافعی (متوفای 463 ه)
6- دستور معالم الحکم ص 35 و92: قاضی قضاعی(متوفای 454 ه)
7- غرر الحکم ص 209 : ج 4 ص 268: آمدی (متوفای 588 ه).
[3] خطبه 8 : 193 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که برخی از اسناد آن به این شرح است.